در زندگی ... ،
آدمهایی هستند که سهمیه مان را برمیدارند و میخورند ،
و آنچه میماند برایمان اندکی ست ،
این آدمها طلا هستند و بالاتر از آن !
پدر را میگویم و مادر را ،
وقتی غم و غصه هایمان را میخورند ...
و با دعا و راهنمایی هایشان ،
غم و غصه ای برای خوردن برایمان باقی نمی گذارند...
آری،
بعد از دست دادنشان است که حجم عظیم غمها در سفره زندگی ،
خود را نمایان ،
و چشمانمان را بارانی بارانی بارانی می سازد ...